★♫ ♫ ♫ wonderfulgirls ♫ ♫ ♫★
★♫ ♫ ♫ wonderfulgirls ♫ ♫ ♫★
شازده کوچولوی من

روباه: صبح به خير        

شازده كوچولو: صبح به خير          

 

ر: م م م من اينجام، زير درخت سيب…  

ش: تو كي هستي؟ بس كه خشگلي آدم دلش ميخواد نيگات كنه.

 

ر: من؟ روباهم!!!                                          

ش: بيا با من بازي كن، من خيلي غصه ام گرفته.

 

ر: نميتونم با تو بازي كنم من اهلي نيستم.                  

ش: لطفاً منو ببخشين، اين اهلي يعني چي؟

 

ر: تو اين طرفا زندگي نميكني، دنبال چي مي گردي؟        

ش: دنبال آدما…   اين اهلي يعني چي؟

 

ر: آدما تفنگ دارن و شكار مي كنن خيلي ناراحت كننده س، جوجه هم پرورش ميدن،

فقط به اين دو كار علاقه دارن، تو هم دنبال جوجه ميگردي؟

 

ش: نه، من ميگردم دوستائي پيدا كنم…    اين اهلي يعني چي؟

 

ر: اهلي كردن كاري هستش كه معمولاً فراموشش ميكنم، م م م م م ...  يعني ايجاد پيوند و رابطه.

 

ش: ايجاد پيوند؟         

 ر: درست همين، مثلاً : الان تو براي من فقط يه پسر كوچولويي، مثل صدها هزار پسر كوچولوي ديگه،

من به تو احتياجي ندارم، تو هم به نوبه ي خودت به من احتياجي نداري، امّا، اگه تو منو اهلي كني،

اونوقت ما به هم ديگه احتياج پيدا مي كنيم، براي من در دنيا تو يگانه خواهي بود،

و براي تو، من در دنيا بي نظير خواهم بود.

 

ش: آها ا ا ا ا ن ن ن دارم ميفهم ام، گُلي هست، كه به نظرم منو اهلي كرده.

 

ر: ا ه ه ه ه هيچي كامل نيس ... زندگيم خيلي يك نواخته، من جوجه ها رو شكار مي كنم،

آدمها هم منو شكار مي كنن، همه جوجه ها مثل همن، همه ي آدمها هم مثل همن،

در نتيجه من كمي كسل شدم، امّآ مگه تو منو اهلي كني،،، مثله اينه كه خورشيد به زندگيم بتابه،

من صداي پايي رو خواهم شنيد كه با همه ي صداهاي پاي ديگه فرق ميكنه،

صداي پاهاي ديگه منو با شتاب تو سوراخم زير زمين ميفرسته، ولي صداي پاي تو،

مثل موسقي منو به طرف خودش از لانه ام بيرون ميكشه، به علاوه نيگا كن؛اون كشتزارها رو ميبيني؟

من نون نمي خورم، نون به درد من نمي خوره، و گندمزارها چيزي براي گفتن به من ندارن،

چقدر هم مايه ي تأسف هستش، اما تو موهايي داري به رنگ طللا، فكرش رو بكن،

وقتي منو اهلي كني چه عالي ميشه؟ اونوقت من خوشم مياد به صداي باد، ميون گندمزارها گوش بدم.

.....خواهش ميكنم، منو اهلي كن.

 

ش: دلم ميخواد، خيلي هم دلم ميخواد، امّا زياد وقت ندارم، دوستايي هستن كه بايد پيداشون كنم،

خيلي چيزا ست كه بايد بشناسم و بفهم ام.

 

ر: تو فقط چيزايي رو ميتوني بشناسي که اهلي کرده باشي، آدما ديگه فرصت شناختن چيزي رو ندارن،

اونا چيزاي از پيش ساخته شده رو از دكانها مي خرن، ولي هيچ جايي دكاني پيدا نميشه كه دوستي بفروشه،

براي همينه كه آدما ديگه دوستي ندارن، اگه تو دوست و رفيق مي خواي منو اهلي كن.

 

ش: چكار بايد بكنم كه تو اهلي شي؟

 

ر: م م م ... بايد خيلي صبر و حوصله داشته باشي، اول ... اين طوري: با كمي فاصله از من مي شيني،

من از گوشه ي چشم به تو نيگا ميكنم،تو هيچي نميگي، كلمات سرچشمه سؤتفاهات هستن، ا

اما هر روز كه مي گذره به من نزديك و نزديكتر ميشي..

 

روز بعد شازده كوچولو پيش روباه آمد:

 

ر: بهتره سر ساعت مشخصي بياي، مثلاً اگه ساعت چهار بياي، خوشحالي من از ساعت سه شروع ميشه، 

هر چي ميگذره خوشحال و خوشحالتر ميشم، ساعت چهار ديگه شروع ميكنم به نگران شدن و بالا پائين جستن،

بعد كه اومدي بهت نشون ميدم كه چقدر خوشحالم، اما اگه هر وقت كه شد بياي،

من نميدونم چه ساعتي بايد قلبم رو تمام و كمال براي استقبال از تو آماده كنم.

 

به اين ترتيب شازده كوچولو روباه رو اهلي كرد، تا اينكه زمان جدايي فرا رسيد، روباه داشت گريه ميكرد.

 

http://www.patugh.ir/up/2014/06/tgh1.jpg

 

 

ش: تقصير خودته، من هيچ نمي خواستم آزاري بهت برسونم، تو خودت خواستي اهليت كنم.

 

ر: بله ... درسته.                     

 

ش: پس اهلي شدن هيچ واسه ي تو اصلاً خوب نبود.

 

ر: چرا ... چرا ... براي من خوب بود، به خاطر رنگ گندمزارها، به خاطر آواي دلنشين پاهايت.

برو، برو و گلهاي سرخ رو تماشا كن، حالا مي فهمي كه گل سرخ تو در تمام دنيا يگانه ست،

بعد بيا با من خداحافظي كن، ميخوام رازي رو بهت هديه كنم.

 

شازده كوچولو دوباره به ديدن گلهاي سرخ رفت و به آنها گفت؛ كه اصلاً شباهتي به گل او ندارن،

تا آن لحظه هيچ نيستن، چون هيچ كس آنان را اهلي نكره و آنان نيز هيچ كس را اهلي نكردن،

شبيه روباه اند وقتي كه تازه با او آشنا شده بود، تنها يك روباه بود، همانند صدها هزار روباه ديگر،

او را دوست خويش كرد، و روباه در تمام جهان بي همتا شد، شازده كوچولو به گلها گفت كه: آنان زيبا،

اما تهي هستن، و كسي به خاطرشان نمي تواند بميرد، بعد پيش روباه برگشت كه با او خداحافظي بكنه.

 

ر: خداحافظ، حالا رازم رو بهت ميگم، راز خيلي ساده اي هستش؛

فقط با چشم دله كه درست ميشه ديد؛

آنچه كه اساسي ست ناديدني ست،

                                                                       

ش: آنچه كه اساسي ست ناديدني ست،

 

ر: آنچه گُلت رو برات اينقدر مهم كرده، عُمريه كه به پاش صرف

                                                                   

ش : آنچه گُلم رو برام اينقدر مهم كرده، عمريه كه به پاش صرف

 

ر: آدما اين حقيقت رو فراموش كردن، امّا تو نبايد فراموش كني،

اگه چيزي يا كسي رو اهلي كني تا ابد مسؤلش هستي، تو مسؤل گُلت هستي،

 

ش: من مسؤل گُلم هستم، براي تمام زندگي، تا ابد، تا ابد، تا ابد

 

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





mina | سه شنبه 16 دی 1393برچسب:, |
About

یه جایی فقط برای دخترا...

Email | Profile
Design
Categories
Authors
Archive
Links
Other

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 24
بازدید کل : 8234
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1

کد زیبایی برای وبلاگ

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

ایکن






























☂آیڪـטּ هــآے لِیـــدے اِفـــ☂

☂آیڪـטּ هــآے لِیـــدے اِفـــ☂

☂آیڪـטּ هــآے لِیـــدے اِفـــ☂

☂آیڪـטּ هــآے لِیـــدے اِفـــ☂

☂آیڪـטּ هــآے لِیـــدے اِفـــ☂

☂آیڪـטּ هــآے لِیـــدے اِفـــ☂

☂آیڪـטּ هــآے لِیـــدے اِفـــ☂

☂آیڪـטּ هــآے لِیـــدے اِفـــ☂

☂آیڪـטּ هــآے لِیـــدے اِفـــ☂

ایکن های پریا

ایکن های پریا